خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمدمهدی سیدناصری، مدرس و پژوهشگر حوزه حقوق و روابط بینالملل و نویسنده کتابهایی چون: «سازمان ملل متحد را بهتر بشناسیم»، «حمایت از حقوق کودکان در اسناد سازمان ملل متحد»، «حمایت از حقوق کودکان از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه» و «دیوان بینالمللی دادگستری را بهتر بشناسیم» و «حمایت از حقوق کودکان کار در اسناد سازمان ملل متحد» در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته، به مساله تأثیر و اهمیت آموزش در زندگی کودکان پرداخته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:
آموزش بیتردید در رشد و تعالی زندگی فردی و اجتماعی انسان، دگرگون کردن آدمی و تحول حیاتی او جایگاهی بیبدیل دارد و میتواند نیروی محرکه سراسر زندگی او باشد. گنجینههای درونی انسان که امانتهای الهی هستند باید به شکوفههایی رسند تا حقیقت وجودی و استعدادهای نهفته او نمایان شود. آموزش، معنابخش تمامیت و اصل حیات بشری از تولد تا مرگ است و زندگی انسان به طور رسمی، غیررسمی و یا ضمنی، به طور مستمر و مداوم با این منبع انرژیبخش پیوند خورده است. تمام اقشار جامعه در دستیابی به رشد و تعالی، نیازمند آموزش هستند. آموزش تجربهای است مبتنی بر یادگیری و به منظور ایجاد تغییرات تدریجی و نسبتاً ماندگار در فرد تا بتواند توانایی خود را برای انجام دادن کارها بهبود بخشد. بهطور معمول گفته میشود که آموزش میتواند تغییر مهارتها، دانش، نگرشها و رفتار اجتماعی و سازمانی را در برداشته باشد. از نگاهی اجمالی بر زندگی برمیآید که نه تنها آنچه از انسان بروز و ظهور میکند، آموختههای او در طول زندگی است، بلکه چنانچه آموختههای فرد از او سلب شود، انسان هیچ نخواهد داشت. تبلور عقل و استعداد آدمی و شأن و کرامت انسانی او در پرتو آموزش و تعلیم و تربیت صورت میگیرد. فرزند آدمی به گونهای خلقت یافته که نه تنها در مراحل مختلف زندگی بلکه به فرمودهی امیر مؤمنان، علی، «علیهالسلام» در هر حرکتی، نیازمند شناخت و معرفت است.
باید گفت آموزش در زندگی فردی و اجتماعی انسان نقشی بسیار حیاتی دارد و موجب رشد فردی و نیز تحکیم پایههای زندگی جمعی را فراهم میسازد و بدین جهت واژههای آموزش و پرورش و یا تعلیم و تربیت مورد توجه صاحبنظران و نیز تفسیرهای گوناگون آنان قرار گرفته است. پیشرفت مشترک تمدن بشری و دستاوردهای همراه آن، قطعاً بدون آموزش و انتقال خودآگاه اطلاعات میان نسلهای مختلف، نمیتوانست محقق شود. همانند این عملکرد سراسری، اگر قرار بر ایجاد توسعه در مقطعی از زمان و یا منطقهی جغرافیایی خاصی باشد، قطعاً آموزش بهترین راه ممکن خواهد بود. خاستگاه این نکته، از علوم تجربی است و تاریخ غلبه بشر بر زمین، شاهدی زنده بر آن محسوب میشود. اما از دیدگاه علوم اجتماعی و اقتصادی نیز ثابت شده است که آموزش مطمئنترین و غالباً سریعترین مسیر برای سرمایهگذاری روی انسانها و توسعه جوامع است. مطالعات نشان میدهد یک انسان دانشآموخته، احساس مسئولیت بیشتری در قبال خود، خانواده، اطرافیان، جامعه و کشورش دارد. یقیناً کسی که در قبال خودش احساس مسئولیت بیشتری داشته باشد، بهداشت جسمی و روانی بهتری خواهد داشت و با احتمال به مراتب کمتری، گرفتار بیماری و یا اعتیاد خواهد شد. مادری که سطح دانش بالاتری داشته باشد، در خصوص تغذیه و بهداشت فرزندانش، دقیقتر عمل میکند.
نکته مهم اینجاست که دوران کودکی آسیبپذیرترین مرحله زندگی است. در این مرحله، اهمیت آموزش در زندگی کودک بسیار فراتر از آن چیزی است که در یک کتاب درسی میخوانیم؛ زیرا زمان بسیار خوبی برای رشد مهارتهای اجتماعی و فردی کودکان است و می تواند به موفقیت آنها کمک شایانی کند. کنجکاویهای زیادی در ذهن یک کودک وجود دارد که باید روشن شود. درغیر این صورت، کودکان می توانند گامهای اشتباهی در زندگی بردارند. آموزش در دوران کودکی فرصتی برای خودسازی و یادگیری علایق آنها فراهم میکند و به کودکان این امکان را میدهد تا رویدادهای زندگی را تجزیه و تحلیل کنند و حتی از اشتباهات خود درس بگیرند و فرصت بهتری در تعیین هدف برای آینده داشته باشند. آنچه در دوران کودکی یاد گرفتیم تأثیر زیادی بر زندگی روزمره ما دارد.
موضوع آموزش کودکان آنچنان از اهمیت بالایی برخوردار است که کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد از آن با عنوان حق بر آموزش به عنوان یکی از حقوق بسیار مهم کودکان نام برده است. حق بر آموزش به عنوان یک اصل مهم حقوق بشری، در حوزه کودکان شامل حقوقی، از جمله حق دسترسی به امکانات آموزشی، حق برخورداری از آموزش با کیفیت و استاندارد، احترام به شأن و منزلت انسانی کودک، آموزش بدون تبعیض در تمام مراحل دوران کودکی، در دسترسبودن امکانات آموزشی و برابری فرصتها در آموزش است. حال با توجه به آهنگ پیشرفت سریع علم و تکنولوژی و با توجه به اینکه بشر وارد عصر دیجیتال و پدیدههای تکنولوژیک شده است و به تبع آن انتظار اینکه کودکی از حق طبیعی خود که همان تحصیل است جا بماند بسیار دور از انتظار به نظر میرسد، اما با وجود همهی امکاناتی که قرن جدید و بخصوص دنیای پساکرونا (دنیای پدیدههای تکنولوژیک مانند متاورس، هوش مصنوعی و…) در اختیار بشر قرار داده باز هم کودکانی هستند که متأسفانه به دلایلی از تحصیل جا ماندهاند و نتوانستهاند به گونهای که دوست دارند آینده خود را بسازند. در وهله اول این وظیفه دولتهاست تا با فراهم کردن دسترسی آسان و راحت کودکان به آموزش به رشد و تعالی هرچه بیشتر کودکان به عنوان برکت زندگی و سرمایههای آینده جامعه کمک کنند. در این میان، آموزش در حذف کار کودک و رشد و توسعه شخصیت کودکانِ کار که از اهداف برنامه بینالمللی حذف کار کودک است قابل انکار نیست، زیرا کودکان به صورت یکسان و مساوی و بدون هیچ تبعیضی صاحب این حق هستند.
پس میتوان نتیجه گرفت نقش حیاتی آموزش در یک زندگی مولد و خوب غیرقابل انکار است و آموزش ارزش و تعالی زندگی فردی و اجتماعی را بهبود میبخشد. شاید درباره چرایی این موضوع و یا کیفیت زندگی افراد تحصیلکرده این سؤال پیش آید که چرا بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند؟ در پاسخ میتوان گفت که در بحث مادی شاید این نقص در جامعه وجود داشته باشد، اما قطعاً جهانبینی یک شخص لیسانسه نسبت به یک فرد بیسواد کاملاً متفاوت است. کما اینکه ممکن است در بحث تخصصی بسیاری از فارغ التحصیلان بیکار حال حاضر کشور، تنها برای کسب مدرک در دانشگاه تحصیل کردهاند و این امکان وجود دارد که در کسب دانش نسبت به رشتهای که در آن تحصیل کردهاند موفق نبودهاند. مسئله دردناکی که علاوه بر وارد آوردن خسارت به بودجه عمومی، سبب شده تا بسیاری از اشخاص نسبت به درس و مدرسه بدبین شده و خیلی زود راه خود را تغییر دهند. در کنار آن جذابیتهای بازار در مقابل محیط بیروح مدارس، شوق کسب درآمد، ضعف ساختاری در نظام آموزشی کشور و …. دلایلی بوده که میتواند توجیهی برای این امر مهم باشد.
باید گفت که آموزش و سلامت روانی کودکان در عصر تکنولوژی با تمام تجربیات کسبشده نیازمند سازماندهی است. ضمن اینکه مسائل مختلف در سیاستهای یکپارچه در زمینه مراقبت و رشد کودکان خردسال و سیاستهای پیشگیری و مراقبت از کودکان نیازمند به حمایت ویژه در زمینههای حقوق کودک، استانداردهای آموزشی، آموزش خودمراقبتی، مهارتهای زندگی، محیط زندگی ایمن و اهمیت رسانه بر تربیت و رشد کودکان است. آموزش مسائل مختلف اهمیت زیادی دارد طوریکه در زندگی افراد و حتی امور روزانه آنها بهخوبی خود را نشان میدهد. اهمیت این موضوع به قدری است که باید آموزش را از سنین کودکی و دوره پیشدبستانی آغاز کرد زیرا هرچه کودک در این دوران بیاموزد در دورههای بعدی زندگی خود بر آن آموزهها تکیه خواهد کرد.
بر این اساس دوران پیشدبستانی که به دوران یادگیری معروف است اهمیت بسیاری دارد و تأثیر زیادی بر زندگی افراد میگذارد. آموزش در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و… به کودکان باید با لحنی دلنشین همراه باشد حتی میتوان در این امر از قصه، داستان و بازی نیز کمک گرفت تا تأثیرگذاری را به نحو احسن انجام دهد. از طرف دیگر تعلیم و تربیت فقط وظیفه مربیان و مسئولان آموزش و پرورش نیست بلکه قبل از آن خانواده به عنوان اولین نهاد نقش مهمی در آموزش فرزندان دارد. در واقع خانواده در زمینههای تربیتی، اخلاقی، روحی و روانی فرزندان میتواند مؤثر باشد و آموزشهای لازم از جمله مهارتهای زندگی، تصمیمگیری، قدرت نه گفتن، حل مسئله، برقراری ارتباطات اجتماعی، اعتماد به خود و خانواده را به کودک ارائه دهد.
کودک در مدرسه نیز ضمن بهرهگیری از این آموزشها، باید مشارکت گروهی و رفتارهای صحیح را بیاموزد و در ابعاد دینی، اخلاقی، علمی، آموزشی و اجتماعی پرورش یابد و استعدادهایش شناسایی و شکوفا شود. از این رو مدارس و معلمان نیز میتوانند در امر آموزش فرد و تربیت صحیح او تأثیرگذار باشند. کودکان قبل از ورود به مدرسه رفتارها و مهارتهای گوناگون را توسط خانواده آموزش میبینند و با آموزههای خود وارد مدرسه میشوند. بنابراین ضرورت دارد که والدین آموزش صحیح و مناسبی دیده باشند. کودک باید از سمت خانواده و مدرسه مورد حمایت قرار گیرد تا از آسیبهای اجتماع در امان باشد. در حال حاضر که بعضاً کودکان پر جنبوجوش بوده و حتی در مواقعی پرخاشگر نیز هستند، خانواده نقش مهمی در سلامت کودک دارد و باید با آموزشهای خود و حفظ آرامش و امنیت محیط خانه فرزندان را آمادهی حضور در جامعه کرده و در نهایت والدین باید با معلمان و اولیای مدرسه همکاری داشته و با آموزش صحیح و کاهش دغدغهها و استرس کودکان را راهنمایی کنند.
نظر شما